سفره فقرا در تیررس آتش جنگ
گون آیدین: بررسیها نشان میدهد که در شرایط اضطراری مانند جنگ، خانوارهایی که کمترین درآمد را دارند (دهک اول و دوم) بیش از سایر خانوارها آسیبپذیر هستند. این خانوارها به دلیل وابستگی به کالاهای اساسی مانند غذا که در زمان جنگ گران یا کمیاب میشوند، بیشتر در معرض خطر قرار میگیرند. همچنین، معمولا پسانداز کمی دارند و در مشاغل غیررسمی مشغول به کار هستند که در دوران بحران اقتصادی ناپایدارتر میشوند. بنابراین مانند سایر خانوارها توانایی خروج از مناطق و شهرهای پر خطر را ندارند.

گون آیدین،در سالهای گذشته عوامل مختلفی مانند تحریمها و تورمهای بالا و مزمن موجب شده تا قدرت اقتصادی ایرانیان کاهش و نرخ فقر افزایش یابد. با توجه به تداوم این روند در یک دهه گذشته بسیاری از خانوارهایی که پیش از این فقیر نبودند، فقیر شده و شانس خانوارهایی که پیش از این نیز فقیر بودند، برای خروج از فقر کاهش یافته است. در سال ۱۴۰۲ نرخ فقر مطلق در ایران معادل ۳۰درصد بود که به معنای آن است که یکسوم از ایرانیان توانایی تامین نیازهای اساسی مانند خوراک، پوشاک و سرپناه را ندارند. همچنین در سال ۱۴۰۱ نیمی از ایرانیان حداقل کالری مورد نیاز برای یک فرد را دریافت نکرده و همه دهکهای درآمدی از میزان مصرف کالری خود نسبت به سال ۱۴۰۰ کاسته بودند. این اعداد و ارقام به خوبی نشان میدهند که پیش از حمله نظامی اسرائیل به خاک ایران نیز بسیاری از خانوارهای ایرانی در زمینه تهیه نیازهای اولیه خود بسیار آسیبپذیر بودهاند. بنابراین بدیهی است که سایه افکندن جنگ این آسیبپذیری را به صورت چشمگیری افزایش میدهد و نقش دولت را برای حمایت از اقشار ضعیت پر رنگتر میکند.
بررسیها نشان میدهد در شرایطی مانند جنگ دهکهای پایین درآمدی مانند دهک اول و دوم آسیبپذیرتر از سایر دهکهای درآمدی هستند. یکی از نخستین دلایل این مساله آن است که خانوارهای کمدرآمد به خاطر وابستگی به کالاهای اساسی مانند غذا و مسکن، در زمان بیشتر در معرض خطر قرار میگیرند. دلیل این مساله آن است که بخش زیادی از درآمد دهکهای پایین درآمدی صرف خرید این اقلام اساسی میشود و در صورت نوسان قیمت یا کمیاب شدن این کالاها، زندگی آنها به شدت تحتتاثیر قرار میگیرد و دچار مشکل جدی میشوند.
در حال حاضر نیز به دلایلی مانند تحریمها، بسته بودن مرزها و به وجود آمدن اختلال در زنجیره تامین مواد غذایی به دلیل سهمیهبندی سوخت، احتمال کاهش عرضه مواد غذایی و افزایش قیمت این کالاها وجود دارد که این مساله آسیبپذیری دهکهای پایین درآمدی را افزایش میدهد.
از سوی دیگر در سالهای گذشته تداوم کاهش قدرت اقتصادی خانوارهای ایرانی موجب شده تا پدیدهای تحت عنوان شاغلان فقیر به وجود بیاید. به عبارت دیگر داشتن شغل دیگر مولفهای برای خروج از فقر محسوب نمیشود. علاوه بر این بسیاری از افرادی که در دهکهای درآمدی پایین هستند، شغلهای شکننده و بیثباتی دارند که در شرایط جنگی این شغلها سریعتر از بین میروند یا دچار رکود میشوند. بنابراین در جنگ فعلی ما با گروهی از فقرا مواجهیم که در صورت داشتن شغل و نبود جنگ نیز توانایی برآورده کردن نیازهای اساسی خود را نداشتند و در حال حاضر به احتمال زیاد درآمد شکننده خود را از دست میدهند.
یکی دیگر از نکات قابلتوجه آن است که دهکهای پایین درآمدی اغلب یا پسانداز کمی دارند یا اصلا پسانداز ندارند. به همین دلیل در شرایطی که خانوارهایی که در دهکهای بالاتر درآمدی در شرایط اضطراری از محیطهای پرخطر و بعضا شهر محل زندگی خود خارج شده و به مناطق امنتری میروند، دهکهای پایین درآمدی چنین امکانی را نخواهند داشت و ناگزیر در مناطق پر خطر میمانند. در نهایت میتوان گفت که افراد در دهکهای پایین معمولا بیشتر به یارانهها، خدمات درمانی عمومی و حمایتهای اجتماعی وابستهاند. بنابراین در شرایط جنگی که منابع مالی دولت کاهش مییابد، نهادهای دولتی نهتنها نباید از ارائه خدمات و یارانه به این اقشار چشمپوشی کنند، بلکه باید کمکهای حمایتی خود را به این گروههای آسیبپذیر معطوف کنند.
حمایت با منابع محدود
به صورت طبیعی منابع مالی دولتها در جنگ محدود میشود، با این حال عدمحمایت از دهکهای پایین ممکن است به فروپاشی اجتماعی و بیثباتی داخلی منجر شود. بنابراین حتی در جنگ، سیاستهای رفاهی هدفمند اهمیت استراتژیک دارند. در شرایط جنگ ایران و اسرائیل دولت موظف است تا با اتخاذ یک بسته حمایتی جامع و همزمان، فشار معیشتی و اقتصادی بر فقیرترین خانوارهای کشور را کاهش دهد. برای مثال پرداخت یارانه نقدی مستقیم بهصورت ماهانه و کوپن الکترونی مانند کالا برگهای الکترونیک برای کالاهای اساسی مانند نان، برنج و روغن میتواند حداقلی از نیازهای غذایی فقرا را پوشش دهد.
بهموازات اعطای یارانه دولت میتواند با ایجاد اشتغال عمومی اضطراری در پروژههای پاکسازی و بازسازی زیرساختهای آسیبدیده، درآمد هفتگی و ماهانه برای دهکهای پایین درآمدی ایجاد کند. دولت همچنین موظف است مستمری بازنشستگی، بیمه بیکاری و حقوق کارکنان بخشهای حیاتی مانند آموزش و بهداشت را بدون وقفه بپردازد و با رایگان کردن خدمات درمانی، واکسیناسیون اضطراری و توزیع بستههای بهداشتی، دسترسی به مراقبتهای پزشکی را تضمین کند. علاوه بر این فراهم کردن اسکان اضطراری در چادر یا کانکس استاندارد با امکانات حداقلی برای افرادی که سرپناه خود را از دست دادهاند از وظایف دولت است. در زمینه اسکان افراد، دولت میتواند با پرداخت یارانه اجاره، به اقشار آسیبپذیر در حفظ سرپناهشان کمک کند. در نهایت میتوان گفت که چنین اقداماتی تنها با هماهنگی در میان نهادهای حمایتی و دولت میسر خواهد بود.
درسهای حمایتی جنگ روسیه و اوکراین
از زمان آغاز جنگ روسیه و اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، هر دو کشور با چالشهای اقتصادی و اجتماعی قابلتوجهی روبه رو شدهاند و دولت اوکراین و روسیه، هر یک به شیوه خود، برنامههایی را برای حمایت از فقرا و اقشار آسیبپذیر اجرا کردهاند. دولت اوکراین، با حمایت جامعه بینالمللی، بهویژه کشورهای غربی، برنامههای متنوعی را برای کمک به فقرا و آسیبپذیران به اجرا درآورده است. برای مثال
از فوریه ۲۰۲۲، بریتانیا بیش از ۳۵۷ میلیون پوند کمک بشردوستانه به اوکراین و کشورهای همسایه برای حمایت از آسیبدیدگان از درگیری ارائه کرد. این کمک شامل تامین غذا، پوشاک زمستانی و سرپناه برای گروههای آسیبپذیر مانند زنان، کودکان، سالخوردگان و ناتوانان، کمک به آوارگان داخلی و خارجی با تامین نیازهای اولیه و خدمات بهداشتی، و پشتیبانی از سازمانهای بینالمللی مانند صلیب سرخ و صندوق بشردوستانه اوکراین بود. دولت روسیه نیز از سال ۲۰۲۲، با شروع جنگ اوکراین، با وجود تخصیص بودجه قابلتوجهی برای هزینههای نظامی، هزینههای اجتماعی خود را نیز حفظ و بعضا کمی افزایش داد. و بر اساس دادههای موجود، در سال ۲۰۲۳، حدود ۲۵درصد از فدرال که حدود ۲۹ تریلیون روبل بود، به سیاستهای اجتماعی این کشور که شامل پرداختهای بازنشستگی، کمکهای اجتماعی و حمایت از خانوادههای دارای کودکان بود اختصاص یافت. این اقدامات نشاندهنده تلاشهای دو کشور برای کاهش فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر اقشار آسیبپذیر در زمان جنگ است، هرچند رویکردها و منابع آنها تفاوتهای قابلتوجهی دارد.
منبع: دنیای اقتصاد