برق و خورشید و پایهکوبها
گون آیدین: در دل دشتهای اشتهارد، پروژه نیروگاه خورشیدی ۳۶مگاواتی میکوشد پاسخی به ناترازی پیشبینیشده ۳۰ هزار مگاواتی در پیک مصرف برق باشد. اگر دولت بهجای تصدیگری، مسیر سرمایهگذاری را هموار کند، شاید گامهای این چنینی بتواند به جهش در مسیر توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در ایران ختم شود.

گون آیدین،در میان سرزمینهایی که آفتاب را بیمنت هدیه میدهند، ایران در تولید برق خورشیدی تعلل میکند. در دشتهای حاشیهای استان البرز، جایی در دل طبیعت، خورشید با سخاوت میتابد؛ اما این انرژی بیادعا هنوز به سرمایهای پایدار برای توسعه تبدیل نشده است. نزدیکی به پایتخت و زیرساختهای صنعتی، همواره یک مزیت بزرگ به شمار میرود، اما وقتی جایی از منبع بیاندازه تابش نور خورشید برخوردار است، ظرفیت تولید برق خورشیدی میتواند نهتنها چالش انرژی را کاهش دهد، بلکه به یک فرصت اشتغالزایی بدل شود. دشتهای اشتهارد در البرز جایی است که قرار است محل جدید بهرهبرداری از خورشید در یک دامنه محدود باشد. حجم ۳۶مگاواتی نیروگاه در حال ساخت این منطقه، هنوز به سرانجام نرسیده است. انبوهی از پنلها و پایههای نصبنشده، تصویری روشن از وضعیت توسعه برق پاک در ایران است.
بیش از یک دهه است که برنامهریزی برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر به بخشی از گفتمان رسمی کشور بدل شده؛ اما طرحهایی که در سندها آمدند، در عمل کمتر به نقطهای روشن رسیدند. حالا اما در میانه محدودیت منابع گازی بهدلیل افت فشار مخازن، فرسایش شبکه برق، رشد قاچاق انرژی و سایه سنگین تحریمها، گویی گزینهای جز بازگشت به انرژیهای پاک نمانده است. حرکت به سمت ساخت نیروگاههای خورشیدی، بیش از آنکه حاصل یک تحول برنامهریزیشده باشد، نتیجه ناگزیر ترازهای بههمریخته و منابع تحلیلرفته است.
با اینحال، همین گامهای اولیه، اگرچه دیر و نه چندان سازمانیافته، میتواند نقطه آغاز یک تغییر باشد؛ مشروط به آنکه دولت نقش خود را در جای درستی تعریف کند: دولت سرمایهگذار نیست، بلکه تنظیمگر و فراهمکننده مسیر برای سرمایهگذاری است. جذب سرمایه، در بستری ناامن و پرنوسان، ساده نیست. قیمتگذاری انرژی همچنان یارانهای است و انگیزههای اقتصادی برای ورود به این حوزه شکنندهاند.
خورشید بر زمین افتاده
در دل اقلیم خشک اشتهارد، میان زمینی تفتیده و آسمانی روشن، پروژهای در حال جانگرفتن است که شاید معنای تازهای برای آینده برق ایران بسازد. اما پیشبرد این پروژه تا اینجا، متوقف نمانده؛ منابع مالی برای ادامه مسیر تامین شدهاند، اما در فضایی که ثبات تصمیمگیری و پیشبینیپذیری اقتصادی کمرنگ است، نمیتوان این روند را نشانهای از راه هموار توسعه برق پاک دانست. بخش خصوصی هنوز با تردید به میدان میآید؛ نه بهدلیل نبود علاقه، بلکه بهخاطر نبود اطمینان. دولت باید فضایی بسازد که بخش خصوصی انگیزه ورود پیدا کند و این انگیزه، نه با وعده که با نشانههای روشن و پایداری حاصل میشود.
در سایه ناهمواریها
هر مگاوات برق خورشیدی، تنها از چند پنل تشکیل نشده، بلکه حاصل ترکیب دقیق و پرهزینهای از سازه، تکنولوژی، مهندسی، نیروی انسانی، مجوزها، لجستیک و تعامل نهادی است. در پروژه جاری، کمبود ۲۰دستگاه پایهکوب که در گمرک بندر شهید رجایی مانده، حدود ۶۰ مگاوات ظرفیت نصب را متوقف کرده است. یعنی حتی با وجود تمام تجهیزات دیگر، بدون آن پایههای فلزی، پروژه سر جای خود میایستد.
نکته مهم اما اینجاست که این پروژه صرفا یک عملیات نصب نیست، بلکه تمرینی برای هماهنگی ملی، لجستیک صنعتی و تمرکز بر زمانبندی است. هر تاخیر، نهتنها زمان بلکه اعتماد سرمایهگذار را میکاهد. اگرچه بخشی از تجهیزات وارد گمرک شده، اما آزادسازی و ترخیص آنها منوط به هماهنگیهایی است که بوروکراسی جلوی دستیابی سریعتر و به موقعتر میگیرد.
این درحالی است که بهگفته دستاندرکاران پروژه، هر روز تاخیر در ترخیص، برابر است با عقبماندگی از جدول زمانبندی سهماههای که قرار است تا پایان تابستان۱۴۰۴ به تولید ۳۰۰۰مگاوات منتهی شود،گمرک تنها مشکل ورود به پروژه مزرعه خورشیدی نیست.
قاچاق برق در مناطق مرزی، یارانههای سنگین انرژی و ساختار غیررقابتی بازار برق، مجموعهای از چالشها را شکل دادهاند که ورود به حوزه تولید انرژی تجدیدپذیر را پیچیده کردهاند. با اینحال، تولد پروژههایی نظیر همین نیروگاه خورشیدی، در دل این ناهمواریها نشانهای از این است که مسیرهای تازه، هرچند سخت، هنوز ممکن هستند. اما برای این اتفاق، باید مسیر روشنتری برای سرمایهگذاران باز شود؛ مسیرهایی که با کاهش اصطکاک در فرآیندهای گمرکی، سادهسازی روابط بانکی و مالی و حمایتهای عملیاتی، نه فقط مقرراتی همراه است.
آزمونی برای آینده
در این پروژه، بخش عمدهای از تجهیزات مکانیکی مانند پایهکوبها، استراکچرها و تابلوهای فشار ضعیف و متوسط در داخل تولید شدهاند. این نکته زمانی نکته مثبتی خواهد بود که ظرفیت تولید داخل با توجه به مزیت نسبی کشور فعال نگه داشته شود. از طرفی تجهیزات الکتریکی حساس، اینورترهای پیشرفته و سامانههای پایش، هنوز در داخل تولید انبوه و با استاندارد بینالمللی نرسیده است؛ زیرا سرمایهگذار از فضای نا امن موجود هراس دارد و از طرفی رسیدن به دانش تولید تجهیزاتی که سایر کشورها سالیان سال درحال تولید آن هستند برای هر کشوری زمانبر است و حتی ممکن است دههها و شاید قرنها به طول بینجامد. در شرایطی که تحریمها جذب سرمایهگذار خارجی را تقریبا ناممکن کرده است، توان داخلی هم تنها زمانی میتواند به ظرفیت واقعیاش نزدیک شود که حس «امنیت اقتصادی» تقویت شود. امروز، پروژههایی مثل این نیروگاه، بیش از آنکه حاصل سیاستی پیشبرنامهریزیشده باشند، نتیجه موقعیتیاند که تولید برق از سوخت فسیلی دیگر پاسخگو نیست.
با این حال، همین که این مسیر آغاز شده، فرصتی است برای آزمون یک مدل جدید از توسعه در بخش انرژی.دولت میتواند و شاید باید، از این نقطه به بعد نقش دیگری ایفا کند: نفشی که نه فقط پرداختکننده، بلکه ایجادکننده بستر است. اگر قرار است انرژی خورشیدی به بخشی جدی از آینده ایران تبدیل شود، باید فضای کسبوکار آن هم جدی گرفته شود. در غیر این صورت، حتی نور شدید خورشید هم، فقط بر خاک گرم خواهد تابید؛ نه بر چرخدندههای شبکه برق کشور.
منبع: دنیای اقتصاد